ترمه گلیترمه گلی، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

ترمه دختری از جنس ابریشم

انتظار

این روزا مشغول مرتب کردن اتاق ترمه ی عزیزمون هستیم،ثانیه به ثانیه به تولدش نزدیکتر میشیم، انتظار قشنگیه، من و اسد داریم ثانیه ها رو میشمریم که دخترمون رو به آغوش بکشیم.یه جورایی دلهره داریم. خدایا خودت کمک کن بتونیم پدر و مادر خوبی براش باشیم.با تمام عشق داریم به استقبالش میریم.        
9 مرداد 1393

انتظار

این روزا مشغول مرتب کردن اتاق ترمه ی عزیزمون هستیم،ثانیه به ثانیه به تولدش نزدیکتر میشیم، انتظار قشنگیه، من و اسد داریم ثانیه ها رو میشمریم که دخترمون رو به آغوش بکشیم.یه جورایی دلهره داریم. خدایا خودت کمک کن بتونیم پدر و مادر خوبی براش باشیم.با تمام عشق داریم به استقبالش میریم.
9 مرداد 1393

خوش قدم

  شلام خاله ها و عمو ها من اشمم ترمه هستش، یک شهریور به دنیا میام.، اولین بچه خانواده هستم، اسم بابام اسد و اسم مامانم هم محبوبه هست.خیلی دوسشون دارم، اوناهم منو خیلی دوست دارن.دلم خیلی تنگ شده واسشون.دوس دارم هرچه زودتر ببینمشون.                                                                                                                   &n...
9 مرداد 1393

خوش قدم

شلام خاله ها و عمو ها من اشمم ترمه هستش، یک شهریور به دنیا میام.، اولین بچه خانواده هستم، اسم بابام اسد و اسم مامانم هم محبوبه هست.خیلی دوسشون دارم، اوناهم منو خیلی دوست دارن.دلم خیلی تنگ شده واسشون.دوس دارم هرچه زودتر ببینمشون. ترمه
9 مرداد 1393

احساس

                            برای ترمه ی عزیزم : عزیزم...زیباترینم...روزی که تو رو درونم احساس کردم...نه آزمایش داده بودم....نه فرشته ها برام خبر آوردن..فقط صبح احساس کردم..نقطه ای سپید درونم میجوشه..حس گرمی رگهامو پر کرده بود.... کسی باور نکرد حرفمو اما میدونستم دارم مادر میشم. وقتی جواب آزمایش اومد همه حیرت کردن... میدونستم خدا بهم یک دختر میده....ازش خواستم سالم و مهربان باشی..شهریور ماه متولد میشی چون متولدین این ماه بی نظیرن....تو هم بی نظیری.....
7 مرداد 1393

احساس

برای ترمه ی عزیزم : عزیزم...زیباترینم...روزی که تو رو درونم احساس کردم...نه آزمایش داده بودم....نه فرشته ها برام خبر آوردن..فقط صبح احساس کردم..نقطه ای سپید درونم میجوشه..حس گرمی رگهامو پر کرده بود.... کسی باور نکرد حرفمو اما میدونستم دارم مادر میشم. وقتی جواب آزمایش اومد همه حیرت کردن... میدونستم خدا بهم یک دختر میده....ازش خواستم سالم و مهربان باشی..شهریور ماه متولد میشی چون متولدین این ماه بی نظیرن....تو هم بی نظیری...از اینکه کنارمی بعد از این چند سال خوشحالم... این شعر رو روزهای اول بارداری برات نوشتم...میذارم اولین پست گرچه بارها خواست...
7 مرداد 1393

روزشمار

                سلام گلم فقط بیست و چهار روز دیگه مونده تا بیای و جمعمون سه نفره شه عسلم.دل تو دل من و بابایی نیست واسه دیدن روی ماهت.بابایی الان پنجاه روز میشه که دستشو عمل کرده نوزده روز بعد از تولدت دست بابایی رو هم باز میکنن.ایشالا با اومدنت سلامتی رو واسه بابایی هدیه بیاری قشنگم.ترمه ی مامانی میدونم توی این چند ماه خیلی اذیت شدی خوب من مجبور بودم چند ماهی رو سر کارم باشم از اون طرف هم بابایی چون دستشو عمل کرده بود نیاز به پرستاری داشت .توی این چند ماهی که ما منتظر اومدنت بودیم خاله جون تموم روزا رو پیشم بود و ازم مراقبت میکرد آخه بابایی باید میرفت عسلویه ...
7 مرداد 1393

روزشمار

سلام گلم فقط بیست و چهار روز دیگه مونده تا بیای و جمعمون سه نفره شه عسلم.دل تو دل من و بابایی نیست واسه دیدن روی ماهت.بابایی الان پنجاه روز میشه که دستشو عمل کرده نوزده روز بعد از تولدت دست بابایی رو هم باز میکنن.ایشالا با اومدنت سلامتی رو واسه بابایی هدیه بیاری قشنگم.ترمه ی مامانی میدونم توی این چند ماه خیلی اذیت شدی خوب من مجبور بودم چند ماهی رو سر کارم باشم از اون طرف هم بابایی چون دستشو عمل کرده بود نیاز به پرستاری داشت .توی این چند ماهی که ما منتظر اومدنت بودیم خاله جون تموم روزا رو پیشم بود و ازم مراقبت میکرد آخه بابایی باید میرفت عسلویه و من تنها می موندم.البته باید بگم بابا حاجی و مامان جون هم توی این مدت خیلی مراقبم بودن ...
7 مرداد 1393

تعلق

                                          فرزند یکدانه مادر، داشتنت حس غریبی است که آرزومندم تمام زنان سرزمین زمین به غربتش قریب بمانند.  و آن را با همه وجود خود احساس نمایند، ارج می نهم لحظه های داشتنت را؛   قدر دقایقی که تو نازنین تنها و تنها و تنها از آن منی را می دانم.  و می کوشم تمام حرف های  نگفته را این روزها که گوشت به لبان مادر نزدیک است عاشقانه زمزمه نمایم . ...
7 مرداد 1393

تعلق

فرزند یکدانه مادر، داشتنت حس غریبی است که آرزومندم تمام زنان سرزمین زمین به غربتش قریب بمانند. و آن را با همه وجود خود احساس نمایند، ارج می نهم لحظه های داشتنت را؛ قدر دقایقی که تو نازنین تنها و تنها و تنها از آن منی را می دانم. و می کوشم تمام حرف های نگفته را این روزها که گوشت به لبان مادر نزدیک است عاشقانه زمزمه نمایم . ...
7 مرداد 1393